
امام منتظَر
امام زمان علیهالسلام را چگونه میشناسید؟
اگر معرفت و شناخت حضرت ولیعصر عجّلاللهفرجه، حقیقی باشد، ظهور و غیبت حضرت برای فرد تفاوتی ندارد.
امام باقر علیهالسلام در روایتی می فرمایند:
«مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّر»[۱]
«اگر کسی در حالیکه امامش را شناخته بمیرد، تأخیر و تعجیل امر فرج به او آسیبی نمیرساند.»
شناخت امام زمان، یعنی همهی خصوصیاتی را که در زیارات و ادعیه برای ایشان آمده، بشناسد. در این صورت، به تأخیر افتادن امر فرج و طولانی شدن زمان غیبت به او ضرری نمیزند و در حوادث روزگار ناامید نمی گردد؛ زیرا مولایی را میشناسد که صفات او فقط در فرج حاصل نمی شود بلکه در زمان غیبت هم، ولایت او همچنان جاری است .گرچه ظهور نداشته اما حضورش حتمی است.
در تأیید این مطلب، تشرّفی ذکر می گردد:
«عَن إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي طَرِيفٌ أَبُو نَصْرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ ع فَقَالَ عَلَيَّ بِالصَّنْدَلِ الْأَحْمَرِ فَأَتَيْتُهُ بِهِ ثُمَّ قَالَ أَ تَعْرِفُنِي قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ مَنْ أَنَا فَقُلْتُ أَنْتَ سَيِّدِي وَ ابْنُ سَيِّدِي فَقَالَ لَيْسَ عَنْ هَذَا سَأَلْتُكَ قَالَ طَرِيفٌ فَقُلْتُ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ فَبَيِّنْ لِي قَالَ أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَدْفَعُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي.»[۲]
فردی بنام طریف ابونصر می گوید: زمانی خدمت حضرت ولیعصر عجّلاللهفرجه رسیدم.
حضرت فرمودند: نعلین سرخ مرا بیاور. و من آن را نزد حضرت بردم.
حضرت فرمودند: مرا میشناسی؟
عرض کردم: بله شما مولای من هستید و پدران شما هم سروران و مولای من بوده اند.
حضرت فرمودند: منظورم این نبود.
گفتم: قربانتان شوم، برایم توضیح دهید منظورتان چه بوده است؟
حضرت فرمودند: من آخرین اوصیاء هستم و خدای سبحان بواسطهی من، گرفتاری و بلاها را از خانواده و شیعیان من مرتفع می کند.
شاید بتوان گفت منظور حضرت آن است که مرا با صفاتم بشناسید، بدانید که شرّ اشرار بوسیلهی من دفع میشود . بلاها و گرفتاریها بوسیلهی من مرتفع میشود .
در عبارت«بِي يَدْفَعُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِي» به دلیل آنکه جار و مجرور، در ابتدا آمده، افادهی حصر میکند. «بی» یعنی فقط و فقط خدا بوسیلهی من گرفتاری ها را مرتفع میکند. و پس از من هم وصی ای در عالم نیست که چنین کند.
***
دلیل تشبیه امام علیهالسلام به زمین
«فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ»[۳]؛
« پس هنگامى كه نماز پایان یافت، در زمین پراكنده شوید و از فضل الهى طلب كنید»
امام باقر علیهالسلام در تفسیر آیه فوق میفرمایند:
«فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ ” يَعْنِي بَيْعَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع- “فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ” يَعْنِي بِالْأَرْضِ الْأَوْصِيَاءَ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِهِمْ وَ وَلَايَتِهِمْ كَمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ وَ طَاعَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ»
منظور از صلاة، بیعت با امیرالمؤمنین علیهالسلام است، و اینکه بعد از صلاة در زمین پخش شوید، یعنی پس از بیعت، با اوصیاء او ارتباط برقرار کرده و اطاعت آنان را داشته باشید و سپس فضل و زیاده های خدا را طلب کنید.
علت آنکه معصومین به زمین تشبیه شده اند چند امر است:
- زمین، آرامگاه و محل سکونت و قرار گاه خلائق است. وجود امام هم، قرارگاه دلهاست. آرامش افراد با پیوست به امام صورت میپذیرد.
- زمین، واسطهای است که فیوضات و برکات آسمانی را دریافت نموده و به مصرف خلق میرساند. وصول و دریافت برکتهای الهی و فیوضات معنوی هم بواسطه ی امام صورت گرفته و در عالم منتشر میشود.
- خدای سبحان از طریق زمین، انواع رویشها، نباتات و ثمرات را برای همهی مخلوقات فراهم میسازد. همچنین بواسطهی امام، علوم گوناگون، معارف مختلف، حکمتهای ناب، و نوشیدنیهای معرفتی در اختیار خلق قرار میگیرد. غیر ممکن است کسی به امام پناهنده شود و از شراب معرفت امام سیراب نگردد.
- زمین، آن وجودی است که از زمان خلقتش، بار زمینیان را متحمل گشته و آن ها را بر دوش خود حمل میکند. بدون آنکه اعتراضی داشته و یا انتظار تشکر از ما را داشته باشد. وجود مقدس امام هم، آن وجودی است که پیوسته زحمت معاش و معاد ما را متحمل شده بدون آنکه یک بار بر ما منّت گذاشته و یا انتظار جبران داشته باشد.
- مردم، زمین را امانتدار خویش می دانند. گنجها و اسرار خویش را در آن پنهان نموده و زمین، آنها را آشکار نمیسازد. مردگان با همهی اسرار خود در دل زمین دفن گشته، بی آنکه زمین، راز آنان را فاش نماید.
و امام هم تنها امین و راز نگهداری است که سرّ مردمان را بر ملا نخواهد کرد. مأمنی است که بدون هراس از رسوایی، حرفهای خویش را که گاه به نزدیکان نمیتوان گفت با او در میان میگذاریم.
- در هر کجای عالم که زندگی کنیم زمین همراه و زیر پای ماست. امام هم ،همه جا با ما هستند. و در همه جا همچو زمین، بی سر و صدا به ما خدمات میدهند.
دوست نزدیک تر از من به من است
وین عجب تر که من از وی دورم
- زمین در عالم، نماد تواضع است. همه کس بر او قدم می گذارند و او اعتراضی ندارد.
امام هم در عالم متواضعترین وجود است. چه در مقابل خلق و چه در مقابل خالق.
اگر پزشکی خود به سراغ بیمار رود، یا آموزگاری خود به سراغ شاگرد رود، آیا نماد تواضع او نیست؟
اگر کسی بجای گناه امّت، پیوسته خود استغفار کرده و آن را وظیفهی خود بداند، آیا نماد تواضع او نیست؟
آیا با وجود همهی خدماتی که برای منفعت بردن ما صورت میدهد و از او هیچ تشکری نمیشود، نماد تواضع او نیست؟
مولایم! آنچنان گرفتار روز مرگی دنیا شدهایم که این همه لطف و کرم تو را به فراموشی میسپاریم. علی الدوام کویر دلمان با بارش رحمت تو سیراب میگردد. ظلمات پس کوچههای زندگیمان با نورانیت تو مرتفع میشود. وحشت دورانمان با وجود تو به انس تبدیل میشود. غفلتهای روزگارمان با وجود تو به ذکر تبدیل میشود اما با این همه موجب نگشته که بین ما و تو پیوستی ناگسستنی صورت پذیرد و تو چشم انتظار پیوستهای گاه بگاه ما هستی. گاه بر سر سجاده، گاه در شب و روز جمعه، گاه در نجواههای سحر، گاه در روز عرفه و یا شب قدر… و ما غافل ار حضور همیشگی و مهربانی یکطرفهی تو.
پنهانی آرزو میکنم:
چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی
که یکسر مهربانی درد سر بی
و جواب تو را میشنوم:
ما تو را این سو و آن سو میبریم
ما تو را با هر بدی هم میخریم
***
نجوا با امام منتظر
مولای ما! مصاحب دائم ما! انیس ما! پناه ما! نگهبان و پاسدار ما! چشم انتظار ما! احوالپرس همیشگی ما!
معلم دلسوز ما! صاحب خیرات وسیع! پدر بسیار مهربان! برادر تنی! غمخوار ما! مونس و یار تنهایی ما! میزبان همیشگی ما!
هر کدام از این عنوانهایت باید باعث شده باشد بارها عطر تو را احساس کرده و دامنت را به کف آورده باشیم اما افسوس و صد افسوس که هنوز این شامّه، بوی تو را استشمام نکرده. این چشم، حضور تو را ادراک نکرده. این دست، دامان تو را نگرفته. میخواهیم در شب قدرمان، شب ولادت تو، یکباره همهی این عنایات برایمان حاصل شود.
تو ولیّ امری. در عالم امر، همه چیز یکباره صورت میپذیرد. وضعیت ما اضطراری است. ای انیس و ذاکر دائم ما! لطف تو همیشگی است اما میخواهیم شب نیمه برایمان نور علی نور صورت گیرد.
شب نیمه، منِ خفته بیدار شوم.
منِ غافل، ذاکر شوم .
منِ جاهل، عالم شوم.
منِ کور، بینا شوم.
در شب قدر ولادت تو، منِ بی قدر، گرانقدر و قیمتی شوم. آنقدر که یکباره نامم در زمره اعوان و انصار و دلدادگان تو ثبت و ضبط گردد.
***
اعلام اعتقادات در زیارت امام زمان (عج)
«اَشهَدُ اَن بِوِلاَيَتِک تقبلُ الاَعمالُ وَ تُزَکيّ الاَفعالُ وَ تُضاعَفُ الحَسَناتُ وَ تُمحَي السيٍّئاتُ»[۴]
در یکی از زیارات حضرت، زائر به چند امر گواهی میدهد. او هنگام اقرار به اعتقادات حقهی خود نمیگوید میدانم (اعلم) بلکه از کلمهی «اشهد» استفاده میکند. گویا به مرتبهی عیان رسیده و گواهی خود را از سر صدق و شهود بر زبان جاری میسازد.
و اعلام می دارد که مولای من! گواهی میدهم و می بینم که ولایت تو، آثار مختلفی در زندگی من بجا می گذارد. یکی از آن آثار این است که:
«بِوِلاَيَتِک تقبلُ الاَعمالُ»
«بواسطهی ولایت و وساطت توست که اعمال، مورد قبول حق واقع می شود.»
در اینجا ذکر این نکته لازم است که بدانیم طبق صریح آیه ی قرآن، « إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقين»[۵]؛«فقط خدا عمل متقین را قبول میکند».
بنابراین با کنار هم قرار دادن آیه و این قسمت از زیارت، گویا زائر بطور ضمنی اعلام میدارد:
مولایم! ولایت تو و وساطت تو، تقوی و پروای از حق را که مُهر قبولی اعمال بوده را ایجاد می نماید.. یعنی بدون ولایت تو، نماز و روزه و انجام طاعت و ترک معصیت، بی تقوا انجام می شود و مورد قبول حق واقع نمی گردد.
نماز بی ولایت، بی نمازی است
وضوی بی ولایت، آب بازی است
«بِوِلاَيَتِک …َ تُزَکيّ الاَفعالُ»
«مولای من! گواهی می دهم که بواسطه ی ولایت تو افعال، پیراسته شده و پرورش مییابند.»
در اینجا ذکر اعمال نیست که از نقائص پیراسته می شوند، بلکه صحبت از افعال است.
تفاوت عمل و فعل این است که اولاً عمل، ارادی و از روی اختیار بوده ولی فعل، غیر ارادی است. ثانیاً عمل، جریان داشته، ولی فعل، موقّتی و گاه و بیگاه است. و در اینجا بحث فعل است نه عمل.
گاهی ما بدون اختیار افعال مثبتی انجام می دهیم که به خودی خود دارای ارزش نمیباشد. اما نقش ولایت و وساطت حضرت ولیعصر عجّلاللهفرجه، این است که همین افعال مثبت غیر ارادی را از زوائد پیراسته، نادرستی هایش را حذف، و اصل آن را برای ما رشد داده و باقی نگه میدارند.
بهمین جهت فعل فرد هم با پیوست به حضرت، ولو ناخودآگاه انجام شده، قیمتی می شود.
«بِوِلاَيَتِک … تُضاعَفُ الحَسَناتُ»
مولای من! گواهی میدهم با ولایت و پیوست به شماست که حسنات، چندین برابر افزون میگردد.
آنگاه که خیرات من تحت پرچم و عَلَم شما قرار می گیرد، کرامت شماست که حُسن و زیبایی و فزونی آن را صد چندان می سازد.
«و بِوِلاَيَتِک… تُمحَي السيٍّئاتُ»
مولای من! بی ادبیها و گستاخیها با ولایت شما محو می شود.
کسی که از سر اخلاص با شما پیوند خورده باشد در سایه ولایت شما، تمام سوء سابقهاش محو میگردد. مگر نه آنکه سحره ی فرعون، هنگامی که به موسی پیوستند و او را از جان و دل پذیرا شدند، به یکباره بر تمام گذشتهی سوء شان، قلم عفو کشیده شد؟ حال مگر میشود کسی در این روزگار، زمام وجود خویش را به دستان شما سپارد و از گذشتهی سوء خویش نگران باشد؟ هیهات. هرگز چنین نخواهد بود.
خنک آن روز که از عقل نجاتم دادند
سوی آرامگه عشق براتم دادند
یار مستان خرابات الستم کردند
از د روح فزاشان برکاتم دادند
عشق بگرفت مرا از من و بنشست بجا
سیئاتم ستدند و حسانتم دادند [۶]
***
چگونه جزء اصحاب امام زمان (عج) قرار گیریم؟
امام صادق علیهالسلام سه راهکار برای این پرسش ذکر فرموده اند:
«… إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِيءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سُرَّ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ و هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَة»[۷]
دولتی برای ماست که خدا هر وقت بخواهد آنرا می آورد. اگر کسی خوشی اش به این است که از اصحاب امام زمان ع قرار گیرد، باید سه کار انجام دهد.
- فَلْيَنْتَظِرْ
ابتدا دیده ی زیبابین داشته باشد. نگاهش به عالم زیبا بوده و چشم براه دولت کریمه ی حضرت باشد. درها را بسته نبیند و گشایش و فرج را حتمی و قطعی بداند.
- وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ
اهل کار و عمل باشد ولی عملی که در آن، پرهیز از منیّت شود. اگر طاعتی انجام داد و معصیتی را ترک نمود، پرهیز نماید که عمل را به نام خود ثبت نموده و منسوب به خود بداند.
ورع یعنی بر منیّت خود خط کشیده، خودی نبیند و هر عمل درستی را از فضل پروردگارش بداند. (هذا من فضل ربّی)[۸]
- وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ
در دوره ی غیبت، تمام محاسن اخلاقی مانند: صبر، شکر، رضا، تسلیم، حسن خلق، شکر، قناعت… را دارا باشد.
صحابه ی حضرت نباید معترض، عجول، ناشکر، ناشکیبا، غیر قانع در مادیات باشد.
انجام این موارد برای کسی سهل است که منتظرباشد.. زیرا انتظار وصال به محبوب، خوش اخلاقی و فعالیّت و خویشتن داری به ارمغان می آورد .
منتظر بدلیل آنکه امید فراوان به وصال داشته، با نشاط است و بدلیل نشاط، پر تلاش و اهل جدّ و جهد است.
بهمین جهت شاید بتوان گفت شاخصه ی منتظر، امید و نشاط و تلاش است.
خبر آمد خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید شاید
پرده از چهره گشاید شاید
دست افشان پای کوبان می روم
بر در سلطان خوبان میروم
می روم بار دگر مستم کند
بی سر و بی پا و بی دستم کند
می روم کز خویشتن بیرون شوم
درپی لیلا رخی مجنون شوم
هر که نشناسد امام خویش را
بر که بسپارد زمام خویش را
***
بندگی در زمان امام حاضر، افضل است یا در زمان امام غائب
«عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَيُّمَا أَفْضَلُ الْعِبَادَةُ فِي السِّرِّ مَعَ الْإِمَامِ مِنْكُمُ الْمُسْتَتِرِ فِي دَوْلَةِ الْبَاطِلِ أَوِ الْعِبَادَةُ فِي ظُهُورِ الْحَقِّ وَ دَوْلَتِهِ مَعَ الْإِمَامِ مِنْكُمُ الظَّاهِرِ فَقَالَ يَا عَمَّارُ الصَّدَقَةُ فِي السِّرِّ وَ اللَّهِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّدَقَةِ فِي الْعَلَانِيَةِ»[۹]
عمار ساباطی می گوید: از امام صادق علیهالسلام پرسیدم آیا بندگی در حضور شما امام حاضر، ارزشمندتر است یا اینکه در زمان امام غائب، انجام وظیفه کنیم؟
حضرت با جدال احسن، اینگونه به او پاسخ فرمودند:
بنظر تو صدقهی پنهانی افضل است یا صدقه ی آشکار؟ عبادات در زمان غیبت مانند صدقهی سرّی بوده و بسیار ارزشمندتر از صدقهی علنی است. در آن زمان هر نماز واجب معادل ۲۵ نماز و هر حسنه ۲۰ معادل حسنه محسوب می شود. بله شما در اعمال از آخرالزمانیها پیشی گرفتید ولی کار شما از آنان قیمتیتر نیست.
گویا به فرمودهی حضرت، آخرالزمانیها ندیده عاشق شده و خود را قربانی امامشان می کنند.
فقط زخون شهیدان به جلوه می آید
به تیری از مژه، طعم شکار یعنی چه؟
ندیده عاشق رویت شدم که فاش کنم
اسیری دل و گیسوی یار یعنی چه؟
کسی که طعم وصالت چشیده می داند
نگاه مرحمت سفره دار یعنی چه؟
بگفت سید بحر العلوم کی دانید
بغل گرفتن قد نگار یعنی چه؟
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[۱] كافی، ج۱، ص۳۷۲
[۲]کمال الدین و تمام النعمۀ، ج۲، ص۴۴۱
[۳] سوره مبارکه جمعه، آیه ۱۰
[۴] مفاتیح الجنان، زیارت حضرت ولیعصر(عج)
[۵] سوره مبارکه مائده، آیه ۲۷
[۶] دیوان فیض کاشانی
[۷] بحار الانوار،ج ۵۲،ص۱۴۰
[۸] سوره مبارکه نمل، آیه۴۰
[۹] اصول کافی،ج۱،ص۳۳۳
برچسبها: اصحاب، امام حاضر، امام زمان شناسی، امام غائب، تُزَکيّ الاَفعالُ، تُضاعَفُ الحَسَناتُ، تقبلُ الاَعمالُ، تُمحَي السيٍّئاتُ، حسنات، زمین، سیئات، مؤسسه علمیه السلطان علیبنموسیالرضا علیهالسلام، متقین، منتظر، نجوا، ولایت