
وَ حَمَلَهِ کِتَابِ اللَّه
«وَ حَمَلَةِ كِتابِ الله»
« (سلام بر) حضرات معصومین (که) حمل کنندهی کتاب خدا هستند»
- «حَمَلَة» جمع حامل به معنای حمل کننده است و کتاب به معنای مکتوب می باشد.
- مراد از کتاب را قرآن (قرآن ظاهری و باطنی) دانستهاند.
حضرات معصومین حامل ظاهر و باطن قرآنند. احکام الهی و بایدها و نبایدهای خداوند سبحان در این کتاب درج شده است و ائمهی اطهار جاعل بایدها و نبایدهای حضرت حقاند.
- همچنین «حمل» آنچیزی است که در بطن و درون وجود دارد.
- عرب به سر شاخهی درخت نیز حمل میگوید.
- عرف، حمل را چیزی معنا میکند که با دست یا روی سر و یا پشت جابه جا میشود.
- کتاب را لوح محفوظ گفتهاند. لوح محفوظ کتابی است که از دسترس انسان به دور است و در عرش الهی و نزد خدای سبحان نگهداری میشود، سرنوشت همهی موجودات در آن رقم خورده است.
- کتاب به معنای ایجاب و واجب کردن نیز معنا شده است چنانچه عبارت «كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»[۱] در همین معنا استفاده گردید، او خود رحمت را بر خویش واجب نموده است.
تأویل قرآن نزد حضرات معصومین است
« حَمَلَةِ كِتَابِ اللَّه » حضرات معصومین حامل بطون قرآن هستند و خداوند سبحان تأویل قرآن را به آنان سپرده است. برای آیات علاوه بر تفسیر تأویلی، تأویل حقیقتی نیز وجود دارد، باطن و سرّی که همگان قابلیت دسترسی به آن را ندارند.
در روایات آمده است «قرآن ۷ بطن دارد و برای هر بطن ۷۰ بطن و …» همهی این بواطن در نظر حضرات معصومین آشکارا و هویداست.
وجود مقدس حضرات معصومین چنانکه در جلسات قبل عرض کردیم جلوهی تام خداوند سبحانند یعنی وسعت ظرف وجودی آنها به میزانی است که همهی اسرار الهی در آن جای می گیرد. از این رو آنها حامل کتاب خدای سبحان هستند.
پیامبر (ص) در بستر احتضار فرمودند: من دو ثقل در میان شما به جا میگذارم قرآن و عترت. این روایت از آن جهت مطرح شد تا متذکر شویم قرآن ثقل و سنگین است چیزی را که پیامبرِ رحمة للعالمین ثقل بنامد تنها حاملان ثقل از عهدهی بر داشتن و حمل کردنش بر میآیند.
قبل از آنکه بحث را ادامه دهیم روایتی از امام صادق (ع) عرض میکنیم.
حضرت میفرمایند:
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ، اللَّیلَةُ فَاطِمَةُ»[۲]
مراد از «لیلة القدر، فاطمه است».
آیة الله حسن زادهی آملی در این رابطه میفرمایند: اگر لیلهی قدر را وجود مقدس حضرت زهرا (س) بدانیم یعنی قرآن بر وجود مقدس حضرت زهرا(س) نازل شده است و ایشان اصل وجود پیامبرند.
امابیها از القاب مطهر حضرت زهرا (س) است شاید بتوان گفت روایت فوق در حقیقت پشتوانهی نام ام ابیهای حضرت است. وجود مبارک زهرای مرضیه(س) حامل کتاب خداوند سبحان است.
زمانی که امیرالمؤمنین علیهالسلام وارد کوفه شدند چهل روز صبح سورهی «اعلی» را در نماز صبح قرائت کردند. منافقین گفتند به خدا قسم علی (ع) سورهی دیگری غیر از این سوره نمیداند در حالیکه همه میدانستند علی کاتب قرآن است. خبر این گفتهی منافقین به حضرت رسید، حضرت فرمودند:
«وَیلَهُمْ إِنِّی لَأَعْرِفُ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ وَ فِصَالَهُ مِنْ وِصَالِهِ وَ حُرُوفَهُ مِنْ مَعَانِیهِ وَ اللَّهِ مَا حَرْفٌ نَزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ص إِلَّا وَ أَنَا أَعْرِفُ فِیمَنْ أُنْزِلَ وَ فِی أَی یوْمٍ نَزَلَ وَ فِی أَی مَوْضِعٍ نَزَلَ وَیلَهُمْ أَ مَا یقْرَءُونَ إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولى صُحُفِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى وَ اللَّهِ عِنْدِی وَرِثْتُهَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ وَرِثَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسَى وَیلَهُمْ وَ اللَّهِ إِنِّی أَنَا الَّذِی أَنْزَلَ اللَّهُ فِی وَ تَعِیها أُذُنٌ واعِیةٌ فَإِنَّا كُنَّا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَیخْبِرُنَا بِالْوَحْی فَأَعِیهِ وَ یفُوتُهُمْ فَإِذَا خَرَجْنَا قَالُوا ما ذا قالَ آنِفا»[۳]
وای بر آنها (این سخنان برای خودشان مشکل ایجاد میکند) به یقین من آشناترین مردم نسبت به ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و فصل و وصل حروف و معانی قرآن هستم. به خدا قسم هیچ حروفی بر پیامبر(ص) نازل نشد مگر آنکه من میدانستم که آن حرف به چه کسی مربوط است و در کدام مکان فرود آمده است. وای بر آنها آیا این آیه را نخواندند:« إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولى صُحُفِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى»[۴] تمام کتابها در من است، صحف ابراهیم و موسی در من است چون من وارث پیامبرم و پیامبر(ص) وارث موسی و ابراهیم بوده، وای بر آنها ، من همان کسی هستم که خدا درباره او نازل کرده «وَ تَعِیها أُذُنٌ واعِیةٌ»[۵] «و گوشهاى شنوا آن را دریابد و بفهمد» …
بطن واژه صمد
زمان امام صادق(ع) گروهی از اهالی فلسطین بر حضرت وارد شدند و سوالاتی پرسیدند یکی در رابطه با کلمهی «الصمد»[۶] سوال کرد حضرت فرمودند:
الف: دلالت بر انیّت خدای سبحان دارد مصداق «شهد انه لا اله الا هو» ، انیّت یعنی محقق بودن و تثبیت وجود خدای سبحان ، خدا لطیف است لطف در اصطلاح عرفان منظور آن چیزی است که از ادراک لسان و سمع انسان غایب است.
لام: دلالت بر الوهیت خدای سبحان دارد، حضرت در ادامه گفتند وقتی این کلمه خوانده میشود الف و لام آن تلفظ نمیشود و به گوش هم شنیده نمیشود «هُ» الله به صاد صمد چسبیده میشود و ادغام میشوند که در کتابت ظاهر میگردد.
صاد: دلیل است بر اینکه «أَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَادِقٌ وَ قَوْلُهُ صِدْقٌ وَ كَلَامُهُ صِدْقٌ وَ دَعَا عِبَادَهُ إِلَى اتِّبَاعِ الصِّدْقِ بِالصِّدْقِ وَ وَعَدَ بِالصِّدْقِ دَارَ الصِّدْقِ» صاد بر صدق خدای عزوجل دلالت میکند حضرت حق بندگانش را به پیروی از صدق دستور داده آنها را به وعدهی صدق فراخوانده تا در سرای صدق جایگزینشان نماید.
«وَ أَمَّا الْمِیمُ فَدَلِیلٌ عَلَى مُلْكِهِ وَ أَنَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَمْ یزَلْ وَ لَا یزَالُ وَ لَا یزُولُ مُلْكُهُ»
میم: بر سلطنت خداوند سبحان دلالت دارد ملک او حق است سلطنتش همیشگی و دائمی است و زوالی ندارد.
«أَمَّا الدَّالُ فَدَلِیلٌ عَلَى دَوَامِ مُلْكِهِ وَ أَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ دَائِمٌ تَعَالَى عَنِ الْكَوْنِ وَ الزَّوَالِ»
دال: یعنی سلطنت خدای سبحان دائمی است و بالاتر از آن است که حادث و متغیر باشد.
حضرت در ادامه فرمودند: اگر من مییافتم کسی را که حامل علمم باشد، توحید، اسلام، ایمان و شریعت را از طریق کلمهی صمد منتشر میکردم، «وَ كَیفَ لِی بِذَلِكَ» چگونه ممکن است چنین فردی را بیابیم در حالیکه جدم علی(ع) کسی را به عنوان حامل علمش نیافت.
امیرالمومنین(ع) چندین بار به بالای منبر رفتند و فرمودند:
« سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَإِنَّ بَینَ الْجَوَانِحِ مِنِّی عِلْماً جَمّاً»[۷]
«آگاه باشید من کسی را نمییابم که علمم را حمل کند»
زائر در ذکر «حملة کتاب الله» تلویحاً از حضرات معصومین درخواست میکند تا ظرف وجودیش را چنان گسترش بخشند تا قدرت حمل الهی به او عطا شود و دستیابی به بواطن قرآن برایش میسر گردد.
حجت الله از تمام علوم آگاه است
روایت دیگری در بصائر الدرجات نقل شده که فردی به نام بریحه به خدمت موسی بن جعفر(ع) میرسد. حضرت از او میپرسند چقدر نسبت به قرآن عالمی؟ «كَیفَ عِلْمُكَ بِكِتَابِ اللَّهِ»[۸] بریحه پاسخ میدهد: «أَنَا بِهِ عَالِمٌ» من از کل قرآن خبر دارم، حضرت میفرماید: از باطن کتاب چقدر مطلع هستی؟ میگوید: تا حدی علم دارم، اما منظور شما را نمیدانم. بعد از این گفتگوها حضرت انجیل را با قرائتهای مختلف تلاوت میکنند، بریحه میگوید: آقا فقط شنیدهام که مسیح اینگونه قرائت میکرده، حضرت فرمودند ما به کتب مختلف و قرائات آنها آشنا هستیم بعد تورات را قرائت فرمودند: بریحه میگوید: پنجاه سال است که در پی کسی هستم تا عالم به فرستادههای حق باشد حضرت فرمودند: اگر کسی حجة الله در روی زمین باشد باید از همهی علوم آگاه باشد و همهی علوم نزد ما است. حقیقت این روایات از جایگاه حملة کتاب اللهی حضرات معصومین پرده بر میدارد.
کتاب، لوح محفوظ
اما اگر کتاب را به معنای همهی امور معنویه عقلانیه بدانیم یعنی شما معصومین حاملان جامع امور عقلانی هستید.
و چون بر مبنای لسان روایات قرآن را لوح محفوظ تعبیر کنیم، خواهیم گفت لوح محفوظ لوحی در عالم غیب است که همهی مسائل در آن ثبت شده است. علامه طباطبائی(ره) میفرمایند: «لوح محفوظ (کتاب مبین) و امام مبین یکی هستند» شما حضرات معصومین خود حافظ و حامل علومی هستید که از ناحیهی خداوند به شما افاضه شده است.
لوح محفوظ در دست شما حضرات معصومین است یعنی شما از جزئیات زندگی افراد باخبرید زیرا سرنوشت کل موجودات در لوح محفوظ نگهداری میشود.
با ذکر این فراز از ائمهی اطهار طلب میکنیم اگر در زندگی ما موانع و زشتیهایی مشاهده میکنند یا اعتقادات ما را در معرض آسیب میبینند با دستان مبارک خویش در رفع آنها ما را یاری کنند زیرا آنان از پشت پردهی حقایق باخبرند، کار این بزرگواران تنها حذف زشتیهای اخلاقی نیست بلکه هر عیبی با ارادهی آنها و به اذن حق برای همیشه از وجود افراد دور میشود و از لوح زندگیشان پاک میگردد و جای آن را معرفت نسبت به حق پر میکند.
حملة کتاب الله = حاملان نامه اعمال بندگان
گروه دیگری از مفسرین«حملة کتاب الله» را حاملان نامهی عمل بندگان میدانند به این معنا که حضرات معصومین از کتاب اعمال بشر آگاه هستند شاید منظور آنها این است که اعمال و رفتار و اعتقادات انسان باید بر مبنای قرآن باشد به میزانی که اعمال افراد با کتاب خدا هماهنگ باشد فرد خدایی و به اندازهی افتراق از قرآن فرد نفسانی میشود، حضرات معصومین حقیقتاً حامل اعمال افرادند. وجود مقدس این بزرگواران میزان است اگر این معنا را بپذیریم به معصومین عرض می کنیم که در کتاب سرنوشت ما، به غیر از قصور و کم کاری و نقصان چیزی نیست شما آن را با دستان مبارک خویش ترمیم و اصلاح کنید.
آیا کتاب الله همان کلام است ؟
باید گفت فرقی بین بسیط و مرکب وجود دارد. این فرق بین کتاب و کلام نیز موجود است.
- کلام بسیط و کتاب مرکب از اجزا است.
- کلام از عالم امر است و کتاب از عالم خلق، عالم امر عالم لازمانی است و عالم خلق، عالمی در محدودهی زمان.
قرآن در سورهی یس، آیه ۸۲ میگوید:
«إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُون»
«چون بخواهد چیزى را بیافریند، فرمانش این است كه مىگوید: موجود شو، پس موجود مىشود»
به حضرت مهدی(عج) ولی امر گویند، یعنی حضرت در زندگی بشر وساطت میکنند و در یک لحظه و کمتر از یک لحظه امری را صورت میبخشند.
عالم خلق عالم تدریج است همه چیز به تدریج حاصل میشود مثل عالم خلقت یک انسان (نطفه- علقه- مضغه- عظام و…) پس کلام الله مربوط به عالم امر و کتاب الله مربوط به عالم خلق است.
- کتاب الله آیه آیه بر پیامبر(ص) نازل شده و کلام الله یک جا بر قلب پیامبر(ص) نازل شده است.
- کلام نسخ نمیشود اما در کتاب الله آیاتِ ناسخ و منسوخ وجود دارد.
کتاب الله = مقام ولایت
شاید لازم باشد در انتهای بحث، تفسیر دیگری از «حملة کتاب الله» را ذکر کنیم همچنین بعضی از شروح زیارات جامعه منظور از «حملة کتاب الله» را مقام ولایت کلیه دانستهاند.
حضرات معصومین این مقام را از ابتدا تا انتهای خلقت حمل میکنند با این معنی فراز «حملة کتاب الله» چنین معنا میشود: سلام بر شما که حاملان ولایت هستید.
خداوند همهی بندگان را رعیت سرزمین ولایی شما قرار داده است. هیچ موجودی قدم در سرزمین وجود نمیگذارد مگر آنکه در ولایت شما متولد شود، زندگی کند و بمیرد. هرکس در سایهی ولایت شما زندگی کند اما از پذیرش آن سرباز زند نه در دنیا روی آرامش را خواهد دید و نه در قیامت.
در پایان از حضرات معصومین درخواست میکنیم تا قلب ما را حامل کلام وحی کنند که اگر چنین شود حفاظت و حمل قلب ما به دستان مبارک شما سپرده میشود تا به خطا نرود و از مسیر حق دور نگردد.
تاریخ جلسه : ۸۹/۱۱/۲۰ ـ جلسه ۳۳
«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»
[۱] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۲
[۲] بحارالانوار، ج ۴۳، ص۶۵
[۳] بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۱۳۸
[۴] سوره مبارکه اعلی، آیات ۱۹ـ ۱۸
[۵] سوره مبارکه الحاقه، آیه ۱۲
[۶] بحارالانوار، ج۳، ص۲۲۵
[۷] بحارالأنوار، ج۳، ص۲۲۵
[۸] بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج۱، ص ۱۳۶
برچسبها: احکام الهی، استاد زهره بروجردی، بندگان، تأویل قرآن، ثقلین، حاملان، حَمَلَة كِتَابِ اللَّه، زیارت جامعه کبیره، قرآن، کلام، لوح محفوظ، مؤسسه علمیه السلطان علی بن موسی الرضا علیهالسلام، نامه عمل، ولایت